الف:
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به خردی برد
حکیم فردوسی
ب:
تاع کفر و دین بی مشتری نیست
گروهی آن گروهی این پسنندند
بابا طاهر همدانی
ج:
از کوزه همان برون تراود که در اوست
د:
هر کس بنا به هستی وجودی خود سیر نموده و فطرت او، او را به سوی همان چیز میکشاند
ذره ذره کاندر این ارض و سماست
جنس خود را همچو کاه و کهرباست
ناریان مر ناریان را طالبند
نوریان مر نوریان را جاذبند
پس فطرت پاک و سرشت پاکیزه از هر گونه زشتی و پلیدی خود را دور میدارد و همیشه خود و عمل خود و نفس خود را سرزنش مینماید نه حتی یک دزد و یک زن باره و یک آدم هرزه را چه برسد به پیامبران و مردان خدا و شخصیتی که حداقل از لحاظ اندیشه و تفکر در دنیا میلیاردها نفر پیرو و دوستدار دارد و حتی دشمنان و تعدادی زیاد از شرق شناسان وی را انسان بزرگی دانسته و از او به نیکی یاد میکنند، در این مورد میتوانیم به آثار اندیشمندان بزرگی همچون آن ماری شیمل و هلموت ریتر آلمانی و پرفسور هنری کربن و رنه گنون فرانسوی و مارتین لینگز سویسی و پرفسور حسین نصر و پرفسور داریوش شایگان ایرانی و ... مراجعه نموده و فرق محقق با مقلد را دریابیم که در چیست و در کجاست و تا به کجاست؟
از محقق تا مقلد فرق هاست
ه:
پیام حضرت زرتشت که درود بر او باد این بود:
پندار نیک کردار نیک و گفتار نیک
آیا به نظر خوانندگان سازندگان این گونه برنامه ها حداقل دارای یکی از موارد بالا میتوانند باشند؟ هرگز که نمیتوانند
ذات نایافته هستی بخش
کی تواند که ببخشد هستی
و:
دانش و بینش و اندیشه والا است که ما را از هر گونه کژ اندیشی و کژ پنداری بدور میدارد و مسلما پیش داوری و قبول هر گونه مدعائی باید از سر دقت و تامل بررسی شده و با تحقیق و تفکر و دوری از حب و بغض یا به تعبیری دیگر دور از شیدایی و نفرت مورد کنکاش قرار گیرد که اگر آدمی به دام این دو حب و بغض بیافتد اسیر جهل و نادانی خواهد گردید و نتیجه این میشود که بعضی حتی پا را فراتر گذاشته تمام پیغمبران الهی را رد نموده و تفکر و اندیشه های آنان را توهم و زاییده خیالات میدانند و برآنها خط بطلان میکشند.
آیا به نظر شما تفکرات حضرت زرتشت و کتاب اوستا زاییده خیال و توهمات است یا از یک نهاد پاک و سرشت پاکیزه و حلال زاده و حلال خور و حلال پرور به وجود آمده و نشات گرفته است کدامین درست است؟ خیالات باطل یا حکمت و دانش؟
آیا معیار آدمیت و حیوانیت رفتار و کردار نیست و میزان تشخیص یک انسان به ظاهر آدمی با یک انسان واقعا دارای مقام آدمیت متفاوت نیست؟ و تفاوت را نباید در کردار و گفتار و پندار آن شخص پیدا کرد؟
آیا اگر کسی فقط عرض زندگی اش به اندازه طول عمر هزاران انسان دیگر باشد و تنها از وی یک عمل بزرگ که انسانیت را متحول کرده باشد کافی نیست که وی را در خور ارج و ستایش بدانیم و آیا ناسپاسی و حیوانیت نیست چنین کسی را که به بشریت خدمت کرده است را مورد تمسخر و استهزاء قرار دهیم؟
پیامبر اسلام در زمان عرب جاهلیت و بادیه نشین که بویی از تمدن و آدمیت در خود کمتر سراغ داشت هزاران تحول عمیق ایجاد کرد که میبینیم امروز بسیاری از کشورهای دنیا را از پس هزاران سال همچنان در بر گرفته است مقدار کمی از گفته های ایشان و تاثیر آن را در آن روزگاران تا به جهان امروز خود به فکر و اندیشه بنشینیم و به همین چند نکته در گفتار ایشان در پایین تامل بنمائیم:
دختران خود را زنده به گور نکنید.
میزان شرافت هر کدام شما بدون توجه به نژاد و قوم و قبیله و رنگ پوست پرهیزکاری و درستی کردار و رفتار شماست.
نظافت پایه ایمان است.
به تمام اهل کتاب و پیامبران ادیان الهی احترام بگذارید و آنان را به نیکی یاد کنید.
هر کس یک نفر را بکشد همانند آن است که بشریت را کشته است.
دروغ نگویید بهتان نزنید غیبت نکنید قتل نکنید تجسس عیوب مردم نکنید با یکدیگر دشمنی نکنید به بد کننده خود نیکی کنید ظلم نکنید به حقوق دیگران و خود تعدی و تجاوز نکنید...
سیاه و سفید و زرد و سفید و سرخ پوست و ... همه و همه نزد خداوند یکسانند و فقط تفاوت آنان در خوبی و آدمیتشان است که متمایزشان میسازد.
خود را برتر از دیگران ندانید و دیگران را پست تر از خود نخوانید.
شفقت و مهربانی را با تمام مخلوقات بکار برید.
اگر کسی شخصی را از شما کشت و یا به شما صدمه ای زد میتوانید همانند او قصاص کنید ولی بدانید که عفو و گذشت از این کار بسیار بهتر و مورد رضایت خداوند است.
از جنس خود خداوند همسرانی برایتان آفرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد و آنها را مایه آرامش قرار داد با آنها مهربان باشید.
ای اهل کتاب بدور از هرگونه اختلاف بیایید در پناه آن کلمه که یگانگی خداوند است و همگی برآن اتفاق داریم گرد هم آییم و از هرگونه دشمنی بپرهیزیم.
و هزاران نکته های بسیار مهمتر و بزرگتر که خود کتابی میخواهد که آب دهر کفایت آن را ندارد که سرانگشت تر نموده و صفحه بشماریم.
کتاب فضل تو را آب دهر کافی نیست
که تر کنیم سر انگشت و صفحه بشماریم
با آنچه که به عنوان "حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد" و یا قطره ای از اقیانوس بیکران حکمت الهی در فوق آمد آیا گوینده این سخنان میتوانسته انسانی سنگدل و با قساوت قلب و یا اینکه زن باره بوده باشد و تمام هم و غمش مصروف شکم و زیر شکم گردیده باشد و آیا کسی که میگوید حکمت و شکم پر و سیر در یکجا جمع نمی گردند و زیاده روی در شهوات جنسی شما را میکاهاند و سستی و رخوت را در شما بوجود می آورد مجالی برای این گونه اندیشه های بزرگ و انسان ساز می توانسته داشته باشد؟ و آیا اصولا نور و ظلمت در یکجا جمع میشوند و جمع اضداد در عمل و اندیشه میسر میگردد ؟! البته که خیر. و اگر ایشان صاحب علم و عمل هر دو با هم نمی بود اینگونه کلام و سخنانش در قلب و جان اینهمه انسان تاثیر نمیگذاشته است و اگر میبینیم عده ای جاهل و نادان ایشان را اینگونه معرفی مینمایند شاید مقصر نبوده و تقصیریشان هم بگردن عده ای نامسلمان است که مسلمانی را بازیچه خود قرار داده اند و دلایل دیگری که این گستاخی ها موجب میشود در ذیل می آوریم:
یکم
طبق نظر تمام ادیان الهی و تحقیق و بررسیهای حتی علمی، فرزندان زنا و حرام زاده معمولا پالانشان کج بوده و نمیتوانند حقیقت را درست بفهمند و معمولا میلشان به باطل و شیطنت بیشتر از دیگران است پس بعضی که منکر حقیقت هستند معمولا حرام زاده میباشند و اینکه خود بنده نیز حضوری در یکی از پرورشگاه ها که با یکی از متصدیانش دوست هستم سوال کردم در مورد کودکان حرامزاده مطلب در فوق آمده را تصدیق و تایید کرد و اظهار داشت فرزندان سر راهی در غیر از مواردی که بر اساس ناداری و بیچارگی خانواده هاشان بداینجا راه پیدا کرده اند بین بچه های دیگر تفاوت داشته و بسیار شرور و بد طینت هستند.
دوم
بعضی دیگر که با لقمه و غذای حرام یعنی رشوه خواری و پول ظلم و تجاوز به حقوق دیگران به وجود آمده و بزرگ شده اند، این دسته هم مانند دسته بالا همین مشکل را دارند اما چون دشمنی و عنادشان بر اساس نطفه و لقمه واقع میشود قابل حل و اصلاح نیست و امیدی به اینکه رنگ سفید را از سیاه مانند کور مادر زاد تشخیص بدهند وجود ندارد و تا آخر عمر در حیوانیت خویش باقی میمانند.
سوم
عده ای دیگر نفرت دشمنی و بغضشان عَرَضی است و بر اثر تعریف و القائات دیگران و یا کج فهمی واقع میشود و اهل تحقیق و تدبر و اندیشه و تفکر نیستند و یا اگر باشند بعد از بررسی حقیقت را در خواهند یافت که بسیاری از مردم جزو همین گروه هستند
چهارم
تعدادی نیز بدلیل اینکه کسانی که خود را مدعی زعامت و بزرگ دین اسلام میدانند و از هرگونه فساد و ظلم و جنایت رویگردان نیستند از دین و پیامبر اسلام منزجر میشوند که متاسفانه با این عملکرد رهبران دینی اسلام در جهان و این همه کشت و کشتار در بین مسلمانان و خون و خونریزی است که این اعتقاد در عده ای نسبت به اسلام وجود آمده است در حالی که هیچکدامشان از آموزه های اسلام و پیامبرش چیزی ندانسته و تنها اسم آنرا یدک میکشند و بالعکس تمام دشمنی ها با اسلام و حقیقت را دانسته و ندانسته همینان دامن زده و بوجود آورده اند این کاریکاتورها و کلیپ ها و هزاران مزخرفات دیگر را خود ما مسلمانان برای خودمان با نفهمی مان از روح و حقیقت دین درست کرده ایم.
اما آیا رفتار ناشایست یک یهودی یا بودایی یا مسیحی و یا یک زرتشتی و حتی کژ رفتاری و کژ اندیشی رهبران جاهلشان دلیل بر بطلان آن پیامبران است و آیا حضرت موسی و عیسی و زرتشت اینگونه بوده اند و اینگونه تعلیم داده بودند آیا اینکه در قرون وسطی پدران روحانی در دین مسیح بهشت و جهنم را برای مردم خرید و فروش میکردند از گفته های مسیح بود!؟ و یا پستی رهبرانشان و حماقت مردم آن زمان ؟ اساسا تا اینجا که من دیده ام تمام رهبران و زعمای قوم هر مذهب و دینی در پی استثمار و استعمار و استحمار نمودن مردم زمان و مکان خویشند و کیسه های خود گشاده و از این راه همچون زالو، کنه و انگل خون مردم را مکیده و با نام خدا و دین انسانها را می فریبند ولی آدم محقق و دانا و با دانش و بصیرت که بنده هم از خداوند میخواهم دانش آنان را به من هم عطا کند و البته بسیار و بسیار کم و اندک اند اما هوشیار و واقع بین و هر گونه خطا و وارونگی حقیقتی را پای اندیشه و متفکر آن نمیگذارند اگر بدانها بگویی برق را بل اختراع کرده و نه ادیسون و ادیسون بود که تلفن را اختراع کرد چشم و گوش بسته نمی پذیرند و پس از بررسی و مراجعه به اهل تحقیق نه کسانی که عنوان محقق را یدک میکشند واقعیت را می پذیرند و خدمات ادیسون و زحمات او را پای اینکه مثلا با همسرش چگونه رفتاری در اطاق خلوت داشته است خوب یا بد نمی گذارند.
آیا اهانت و توهین به کسی که تمام عمرش همچون حضرت محمد ص به تعلیم حکمت و انسانیت پرداخته است نهایت بی معرفتی و ناسپاسی و جهل و حماقت سازندگان اینگونه برنامه ها نیست که مردان خدا و معلمان واقعی بشریت را در حد خود و حیوانیت و شهوت پرستی و زن باره گی خود تنزل میدهند و اینگونه نسبت ها را که لایق خود و هم قطارانشان است را به اشخاصی همچون حضرت عیسی و موسی و زرتشت و محمد ص نسبت میدهند؟
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خو می تند
مثنوی مولانا
آیا پیامبری را که به پیروان خود میگوید از هر گونه مجادله و دشمنی بپرهیزید و تنها برای روشن شدن حقیقت با بهترین و زیباترین ادبیات و الفاظ و در نهایت احترام با همدیگر گفتگو و سخن بگویید تا حقیقت را روشن نمایید لایق اینگونه مزخرفات است؟
بنده نیز اگر در جایی قلم و خامه از دستم بدر رفته است تنها در قبال آندسته از نابخردان و کژ اندیشانی بوده است که بویی از انسانیت نبرده اند و به قول حضرت مولانا در کتاب بزرگ مثنوی:
چون که با کودک سر و کارت فتاد
خود زبان کودکی باید گشاد
والا بنده کلامم را در مقابل خوانندگان محترم در نهایت ادب و احترام عرض نموده و در بسیاری از جایها برای مزید اطلاع با آنان جاهلان اینگونه سخن گفته ام چه اگر میدانستم که سازندگان این گونه برنامه ها کسانی هستند که بدنبال کشف حقیقتند و نه قلب حقیقت به بهترین لحن و کلام ممکن با آنها در حد فهم و عقل اندک خود سخن میگفتم.
در آخر سازندگان اینگونه برنامه های موهن را اگر فطرتی پاک برای خود بافی گذاشته اند را به نورانیت و روشنایی های کلام مردان خدا و خرد و حکمت امثال حضرت زرتشت موسی و عیسی و رسول گرامی اسلام دعوت نموده و به تامل و تفکر فرا میخوانم.
این همه گفتیم لیک اندر بسیج
بی عنایات خدا هیچ است هیچ
با تقدیم احترام و ادب
مهرداد مصوری
مرداد ماه 1389
0 comments:
ارسال یک نظر